صفحه اصلی > کتب ادبی و حافظ : شعر حافظ مناسب نوجوانان
اسلاید قبلی
اسلاید بعدی

شعر حافظ مناسب نوجوانان

شعر حافظ مناسب نوجوانان

انتخاب شعر حافظ مناسب نوجوانان، می‌تواند به افزایش علاقه آن‌ها به ادبیات کمک کند. در ادامه، پنجاه بیت از اشعار حافظ که ساده‌تر و قابل فهم‌تر هستند را برای شما آورده‌ام. امیدوارم مورد پسندتان قرار بگیرد.

  1. دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند / گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند
  2. آن یار کز او خانه ما جای پری بود / سر تا قدمش چون پری از عیب بری بود
  3. ساقیا برخیز و درده جام را / خاک بر سر کن غم ایام را
  4. به سر جام جم آن گه نظر توانی کرد / که خاک میکده کحل بصر توانی کرد
  5. صلاح کار کجا و من خراب کجا / ببین تفاوت ره کز کجاست تا به کجا
  6. گرچه گردآلود فقرم شرم باد / گر به آب چشمه خورشید دامن تر کنم
  7. چنان به موی تو آشفته‌ام به بوی تو مست / که نیستم خبر از هر چه در دو عالم هست
  8. بیا که ترک فلک خوان روزه غارت کرد / هلال عید به دور قدح اشارت کرد
  9. دردم از یار است و درمان نیز هم / دل فدای او شد و جان نیز هم
  10. در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد / عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد
  11. سال‌ها دل طلب جام جم از ما می‌کرد / وآن چه خود داشت ز بیگانه تمنا می‌کرد
  12. عقل می‌خواست کز آن شعله چراغ افروزد / دست عشق آمد و بر لوح دل آتش زد
  13. زلف آشفته و خوی کرده و خندان لب و مست / پیرهن چاک و غزل‌خوان و صراحی در دست
  14. هرگزم نقش تو از لوح دل و جان نرود / هرگز از یاد من آن سرو خرامان نرود
  15. ما ز یاران چشم یاری داشتیم / خود غلط بود آن چه می‌پنداشتیم
  16. کی شعر تر انگیزد خاطر که حزین باشد / یک نکته از این معنی گفتیم و همین باشد
  17. آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند / آیا بود که گوشه چشمی به ما کنند
  18. به می سجاده رنگین کن گرت پیر مغان گوید / که سالک بی‌خبر نبود ز راه و رسم منزل‌ها
  19. روزه یک سو شد و عید آمد و دل‌ها برخاست / می ز خمخانه به جوش آمد و می‌باید خواست
  20. دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما / چیست یاران طریقت بعد از این تدبیر ما
  21. آن یار کز او گشت سر دار بلند / جرمش این بود که اسرار هویدا می‌کرد
  22. ما آزموده‌ایم در این شهر بخت خویش / بیرون کشید باید از این ورطه رخت خویش
  23. یوسف گمگشته بازآید به کنعان غم مخور / کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور
  24. همتم بدرقه راه کن ای طایر قدس / که دراز است ره مقصد و من نوسفرم
  25. ره میخانه و مسجد کدام است / که هر دو بر من مسکین حرام است
  26. ای دل غلام شاه جهان باش و شاه باش / پیوسته در حمایت لطف اله باش
  27. واعظان کاین جلوه در محراب و منبر می‌کنند / چون به خلوت می‌روند آن کار دیگر می‌کنند
  28. صبحدم از عرش می‌آمد خروشی عقل گفت / قدسیان گویی که شعر حافظ از بر می‌کنند
  29. یاری اندر کس نمی‌بینیم یاران را چه شد / دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد
  30. سینه مالامال درد است ای دریغا مرهمی / دل ز تنهایی به جان آمد خدا را همدمی
  31. حافظا در دل تنگت چو فرود آمد یار / خانه از غیر نپرداز و به مهمان بنشین
  32. گفتم غم تو دارم گفتا غمت سر آید / گفتم که ماه من شو گفتا اگر برآید
  33. در خرابات مغان نور خدا می‌بینم / این عجب بین که چه نوری ز کجا می‌بینم
  34. به می پرستی از آن نقش خود زدم بر آب / که تا خراب کنم نقش خود پرستیدن
  35. دمی با غم به سر بردن جهان یک سر نمی‌ارزد / به می بفروش دلق ما کز این بهتر نمی‌ارزد
  36. دل می‌رود ز دستم صاحب دلان خدا را / دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا
  37. خیز تا خاطر بدان ترک سمرقندی دهیم / کاین همه ناز از غلام ترک و افغان ما کشید
  38. طبیب عشق مسیحا دم است و مشفق لیک / چو درد در تو نبیند که را دوا بکند
  39. به دام زلف تو دل مبتلای خویشتن است / ببین که چه خوب می‌شود دام بلا به دل داد
  40. به بوی زلف تو ای جان که جان همی بازد / چنان شدیم که کس راز ما نمی‌پرسد
  41. حافظ اگر قدم زنی در ره خاندان به صدق / بدرقه رهت شود همت شهان دین به عشق
  42. خلوت دل نیست جای صحبت اغیار / دیو چو بیرون رود فرشته درآید
  43. این چه شوری است که در دور قمر می‌بینم / همه عالم چو کهن جام و خمار می‌بینم
  44. چندان به یاد یار گریستم شبانگهی / کز دیده خون چکید به دامن سپیده دم
  45. چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست / سخن شناس نه‌ای جان من خطا این جاست
  46. دوش می‌آمد و رخساره برافروخته بود / تا کجا باز دل غمزده ای سوخته بود
  47. عاشق که شد که یار به حالی خرید او / بیچاره دل به حال پریشانی خرید او
  48. دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا / وین راز را چو مهر به همتانه نگهدار
  49. فکر بلبل همه آن است که گل شد یارش / گل در اندیشه که چون عشوه کند در کارش
  50. صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را / که سر به کوه و بیابان تو داده‌ای ما را
  51. دیدی ای دل که غم عشق دگربار چه کرد / چون بشد دلبر و با یار وفادار چه کرد
  52. ما ز بالاییم و بالا می‌رویم / ما ز دریاییم و دریا می‌رویم
  53. خیز و در کاسه زر آب طربناک انداز / پیشتر زان که شود کاسه سر خاک‌انداز
  54. صوفی بیا که آینه صافی است جام را / تا بنگری صفای می لعل‌فام را
  55. به کوی میکده هر کس که هست می‌گوید / نثار خاک در می‌فروش جان ماست
  56. خوشا دلی که مدام از پی نظر نرود / به هر درش که بخوانند بی‌خبر نرود
  57. صبا اگر گذری افتدت به کشور دوست / بیار نفحه‌ای از گیسوی معطر دوست
  58. روز هجران و شب فرقت یار آخر شد / زدم این فال و گذشت اختر و کار آخر شد
  59. من همان دم که وضو ساختم از چشمه عشق / چار تکبیر زدم یک سره بر هر چه که هست
  60. تو پنداری که بد می‌گویم از شاهی که سودای او دارم / به هر مجلس که می‌گویند شاه من بود حاضر
  61. جمال یار ندارد نقاب و پرده ولی / غبار ره بنشان تا نظر توانی کرد
  62. غم زمانه که هیچش کران نمی‌بینم / دهان یار که شیرین است بیش از این نمی‌ماند
  63. به یاد هیچ مکن رنج و شادی دو روزه / چو با حقیقت یابی هر دو روزه ناپدید
  64. قومی به جد و جهد نهادند و یکدیگر / بر نقد عمر یکسره از عشق باز ماندند
  65. من از بیگانگان دیگر نخواهم ماند چون دارم / به دامان تو تنها یاری دارم من بیچارگی
  66. به می سجاده رنگین کن گرت پیر مغان گوید / که سالک بی‌خبر نبود ز راه و رسم منزل‌ها
  67. آن که جز راه توام هست ز کار افتاده / عشق راهت ز سرم و راه تو برداشته است
  68. عاشقان را سر شوریده به سودای توست / جان به در بردن از این مرحله آسان نیست
  69. هر که شد محرم دل در حرم یار بماند / وان که این کار ندانست در انکار بماند
  70. دوش در حلقه ما قصه گیسوی تو بود / تا دل شب سخن از سلسله موی تو بود
  71. نرگس مست تو مستوری از ما تا کی / ای نسیم سحر آرام دل آشوب منی
  72. اگر غم لشگر انگیزد که خون عاشقان ریزد / من و ساقی به هم سازیم و بنیادش براندازیم
  73. روز وصل دوستداران یاد باد / یاد باد آن روزگاران یاد باد
  74. از من جدا مشو که توام نور دیده‌ای / باری، فدای روی تو از سر گرفته‌ام
  75. دلبر برفت و دلشدگان را خبر نکرد / یادی ز یار هم به دل بی‌قرار ما نکرد
  76. دل از دست رفت به دامان دوستی / ای دل فریفتی و چه شد که فریبی
  77. هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق / ثبت است بر جریده عالم دوام ما
  78. زان می که در میخانه عشق آورده‌اند / ما را بهای یک نظر از هم گسسته‌اند
  79. به جان زنده ما نیست مرگ عشق از دل / ز خود باز رها کن که به جان باز نگیری
  80. بی تو ای گل سال‌ها گشتم ز هجران آب و گل / دست بکش بر دل ما کز غم عشقت پر شد
  81. ما ز باده تهی و شاد و سرمست گشتیم / این چه حال است که در کوی خرابات این است
  82. مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک / چند روزی قفسی ساخته‌اند از بدنم
  83. صبحدم مرغ چمن با گل نوخاسته گفت / ناز کم کن که در این باغ بسی چون تو شکفت
  84. آب حیوان اگرم هست، در آن خضر طلب / سر ما اگر به عشق است، به سودای تو خرم
  85. آنکه جز بر درت ای جان، دل ما جای ندارد / جان بی‌کس به‌در از وسوسه بیرون نرود
  86. نوبهار است در آن کوش که خوشدل باشی / که بسی گل بدمد باز و تو در گل باشی
  87. ما در پیاله عکس رخ یار دیده‌ایم / ای بی‌خبر ز لذت شرب مدام ما
  88. آنکه در حلقه عشاق ناز می‌فرماید / دور باد از دل ما همچو غم دورانش
  89. مکن در این چمنم سرخوش از گل نرگس / که دل به حال گل از خارها گرفته‌ام
  90. دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند / گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند
  91. چو نی باز مکن لب که حقیقت دهان دارد / چو بازنوشی عشق دهان باز کند جان
  92. حافظ تو خود از آتش دل در غم عشقی / چرا به شعله خویش پروانه نمی‌سوزد
  93. پیرانه سرم عشق جوانی به سر افتاد / و آن راز که در دل بنهفتم به در افتاد
  94. هر که عیب دگری کرد چو خورشید نهفت / عیب او بر سر بازار بر آفتاب آمد
  95. باید که سرّ دل خود بر ناتوان نگویم / آتش مزن به جان دل سرگشته جوانم
  96. ما گدایان درگه در گدایی سر زنده‌ایم / دست گیری کن که این حال به جان پاینده است
  97. ما زنده به لطف لطف و کرم خواهی تو نیست / ما با دلی سرود و دل رنجیده توست
  98. تا ز میخانه و می نام و نشان خواهد بود / سر ما خاک ره پیر مغان خواهد بود
  99. کوهکن بیستون جای چو فرهاد کند / دل به عشق دلبر از این رسم جنون افزون کند
  100. هر که در سینه هوای عشق یار داشته باشد / دل در این محفل و زین سو و آن سو یاد داشته باشد

بیشتر بخوانید! شعر خواهر از حافظ

حافظ رحلی گلاسه چرم نفیس با 2گلدان فیروزه

خرید اینترنتی دیوان حافظ نفیس (حافظ رحلی گلاسه چرم نفیس با 2گلدان فیروزه) + گارانتی بازگشت پول در صورت نارضایتی

شعر حافظ کوتاه با معنی

  1. هرگزم نقش تو از لوح دل و جان نرود / هرگز از یاد من آن سرو خرامان نرود
  2. صلاح کار کجا و من خراب کجا / ببین تفاوت ره کز کجاست تا به کجا
  3. دردم از یار است و درمان نیز هم / دل فدای او شد و جان نیز هم
  4. در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد / عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد
  5. ما ز یاران چشم یاری داشتیم / خود غلط بود آن چه می‌پنداشتیم
  6. آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند / آیا بود که گوشه چشمی به ما کنند
  7. همتم بدرقه راه کن ای طایر قدس / که دراز است ره مقصد و من نوسفرم
  8. بی تو ای گل سال‌ها گشتم ز هجران آب و گل / دست بکش بر دل ما کز غم عشقت پر شد
  9. ما ز بالاییم و بالا می‌رویم / ما ز دریاییم و دریا می‌رویم
  10. هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق / ثبت است بر جریده عالم دوام ما
  11. آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند / آیا بود که گوشه چشمی به ما کنند
  12. صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را / که سر به کوه و بیابان تو داده‌ای ما را
  13. به جان زنده ما نیست مرگ عشق از دل / ز خود باز رها کن که به جان باز نگیری
  14. بی تو ای گل سال‌ها گشتم ز هجران آب و گل / دست بکش بر دل ما کز غم عشقت پر شد
  15. ما در پیاله عکس رخ یار دیده‌ایم / ای بی‌خبر ز لذت شرب مدام ما
  16. ای دل غلام شاه جهان باش و شاه باش / پیوسته در حمایت لطف اله باش
  17. ما آزموده‌ایم در این شهر بخت خویش / بیرون کشید باید از این ورطه رخت خویش
  18. سال‌ها دل طلب جام جم از ما می‌کرد / وآن چه خود داشت ز بیگانه تمنا می‌کرد
  19. صلاح کار کجا و من خراب کجا / ببین تفاوت ره کز کجاست تا به کجا
  20. یاری اندر کس نمی‌بینیم یاران را چه شد / دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد
  21. دردم از یار است و درمان نیز هم / دل فدای او شد و جان نیز هم
  22. ما ز یاران چشم یاری داشتیم / خود غلط بود آن چه می‌پنداشتیم
  23. آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند / آیا بود که گوشه چشمی به ما کنند
  24. به می سجاده رنگین کن گرت پیر مغان گوید / که سالک بی‌خبر نبود ز راه و رسم منزل‌ها
  25. دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما / چیست یاران طریقت بعد از این تدبیر ما
  26. آن یار کز او گشت سر دار بلند / جرمش این بود که اسرار هویدا می‌کرد
  27. ما ز بالاییم و بالا می‌رویم / ما ز دریاییم و دریا می‌رویم
  28. کی شعر تر انگیزد خاطر که حزین باشد / یک نکته از این معنی گفتیم و همین باشد
  29. در خرابات مغان نور خدا می‌بینم / این عجب بین که چه نوری ز کجا می‌بینم
  30. عقل می‌خواست کز آن شعله چراغ افروزد / دست عشق آمد و بر لوح دل آتش زد

شعر حافظ مناسب نوجوانان بلند

  1. زلف آشفته و خوی کرده و خندان لب و مست / پیرهن چاک و غزل‌خوان و صراحی در دست
  2. هر که شد محرم دل در حرم یار بماند / وان که این کار ندانست در انکار بماند
  3. همت بدرقه راه کن ای طایر قدس / که دراز است ره مقصد و من نوسفرم
  4. سینه مالامال درد است ای دریغا مرهمی / دل ز تنهایی به جان آمد خدا را همدمی
  5. بر سر آنم که گر ز دست برآید / دست به کاری زنم که غصه سرآید
  6. صلاح کار کجا و من خراب کجا / ببین تفاوت ره کز کجاست تا به کجا
  7. از من جدا مشو که توام نور دیده‌ای / باری، فدای روی تو از سر گرفته‌ام
  8. غلام همت آنم که زیر چرخ کبود / ز هر چه رنگ تعلق پذیرد آزاد است
  9. ما ز یاران چشم یاری داشتیم / خود غلط بود آن چه می‌پنداشتیم
  10. ما آزموده‌ایم در این شهر بخت خویش / بیرون کشید باید از این ورطه رخت خویش
  11. آن یار کز او خانه ما جای پری بود / سر تا قدمش چون پری از عیب بری بود
  12. هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق / ثبت است بر جریده عالم دوام ما
  13. صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را / که سر به کوه و بیابان تو داده‌ای ما را
  14. در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد / عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد
  15. کی شعر تر انگیزد خاطر که حزین باشد / یک نکته از این معنی گفتیم و همین باشد
  16. من از بیگانگان دیگر نخواهم ماند چون دارم / به دامان تو تنها یاری دارم من بیچارگی
  17. صلاح کار کجا و من خراب کجا / ببین تفاوت ره کز کجاست تا به کجا
  18. آن یار کز او گشت سر دار بلند / جرمش این بود که اسرار هویدا می‌کرد
  19. هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق / ثبت است بر جریده عالم دوام ما
  20. صلاح کار کجا و من خراب کجا / ببین تفاوت ره کز کجاست تا به کجا
  21. از من جدا مشو که توام نور دیده‌ای / باری، فدای روی تو از سر گرفته‌ام
  22. سال‌ها دل طلب جام جم از ما می‌کرد / وآن چه خود داشت ز بیگانه تمنا می‌کرد
  23. صلاح کار کجا و من خراب کجا / ببین تفاوت ره کز کجاست تا به کجا
  24. همتم بدرقه راه کن ای طایر قدس / که دراز است ره مقصد و من نوسفرم
  25. از من جدا مشو که توام نور دیده‌ای / باری، فدای روی تو از سر گرفته‌ام
  26. هر که شد محرم دل در حرم یار بماند / وان که این کار ندانست در انکار بماند
  27. کی شعر تر انگیزد خاطر که حزین باشد / یک نکته از این معنی گفتیم و همین باشد
  28. سال‌ها دل طلب جام جم از ما می‌کرد / وآن چه خود داشت ز بیگانه تمنا می‌کرد
  29. صلاح کار کجا و من خراب کجا / ببین تفاوت ره کز کجاست تا به کجا
  30. صلاح کار کجا و من خراب کجا / ببین تفاوت ره کز کجاست تا به کجا

یک بیت شعر زیبا از حافظ

  1. آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند / آیا بود که گوشه چشمی به ما کنند
  2. دردم از یار است و درمان نیز هم / دل فدای او شد و جان نیز هم
  3. ساقیا برخیز و درده جام را / خاک بر سر کن غم ایام را
  4. به می سجاده رنگین کن گرت پیر مغان گوید / که سالک بی‌خبر نبود ز راه و رسم منزل‌ها
  5. هرگزم نقش تو از لوح دل و جان نرود / هرگز از یاد من آن سرو خرامان نرود
  6. ما آزموده‌ایم در این شهر بخت خویش / بیرون کشید باید از این ورطه رخت خویش
  7. همتم بدرقه راه کن ای طایر قدس / که دراز است ره مقصد و من نوسفرم
  8. صلاح کار کجا و من خراب کجا / ببین تفاوت ره کز کجاست تا به کجا
  9. در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد / عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد
  10. کی شعر تر انگیزد خاطر که حزین باشد / یک نکته از این معنی گفتیم و همین باشد
  11. هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق / ثبت است بر جریده عالم دوام ما
  12. در خرابات مغان نور خدا می‌بینم / این عجب بین که چه نوری ز کجا می‌بینم
  13. صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را / که سر به کوه و بیابان تو داده‌ای ما را
  14. ما ز بالاییم و بالا می‌رویم / ما ز دریاییم و دریا می‌رویم
  15. یوسف گمگشته بازآید به کنعان غم مخور / کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور
  16. من از بیگانگان دیگر نخواهم ماند چون دارم / به دامان تو تنها یاری دارم من بیچارگی
  17. از من جدا مشو که توام نور دیده‌ای / باری، فدای روی تو از سر گرفته‌ام
  18. سال‌ها دل طلب جام جم از ما می‌کرد / وآن چه خود داشت ز بیگانه تمنا می‌کرد
  19. کی شعر تر انگیزد خاطر که حزین باشد / یک نکته از این معنی گفتیم و همین باشد
  20. صلاح کار کجا و من خراب کجا / ببین تفاوت ره کز کجاست تا به کجا
  21. در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد / عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد
  22. ما ز یاران چشم یاری داشتیم / خود غلط بود آن چه می‌پنداشتیم
  23. همتم بدرقه راه کن ای طایر قدس / که دراز است ره مقصد و من نوسفرم
  24. یاری اندر کس نمی‌بینیم یاران را چه شد / دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد
  25. صلاح کار کجا و من خراب کجا / ببین تفاوت ره کز کجاست تا به کجا
  26. سینه مالامال درد است ای دریغا مرهمی / دل ز تنهایی به جان آمد خدا را همدمی
  27. دردم از یار است و درمان نیز هم / دل فدای او شد و جان نیز هم
  28. آن یار کز او گشت سر دار بلند / جرمش این بود که اسرار هویدا می‌کرد
  29. صلاح کار کجا و من خراب کجا / ببین تفاوت ره کز کجاست تا به کجا
  30. صلاح کار کجا و من خراب کجا / ببین تفاوت ره کز کجاست تا به کجا

دیوان حافظ پالتویی چرم با جلد طلاکوب مدل لبچاپ

خرید دیوان حافظ ارزان با قیمت 130 هزار تومان از انتشارات پیام مهر عدالت (دیوان حافظ پالتویی چرم با جلد طلاکوب مدل لبچاپ) + گارانتی بازگشت پول

شعر حافظ برای کلاس اول

  1. ساقیا برخیز و درده جام را / خاک بر سر کن غم ایام را
  2. دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند / گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند
  3. صلاح کار کجا و من خراب کجا / ببین تفاوت ره کز کجاست تا به کجا
  4. آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند / آیا بود که گوشه چشمی به ما کنند
  5. کی شعر تر انگیزد خاطر که حزین باشد / یک نکته از این معنی گفتیم و همین باشد
  6. دردم از یار است و درمان نیز هم / دل فدای او شد و جان نیز هم
  7. ما ز بالاییم و بالا می‌رویم / ما ز دریاییم و دریا می‌رویم
  8. یوسف گمگشته بازآید به کنعان غم مخور / کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور
  9. سال‌ها دل طلب جام جم از ما می‌کرد / وآن چه خود داشت ز بیگانه تمنا می‌کرد
  10. آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند / آیا بود که گوشه چشمی به ما کنند
  11. همتم بدرقه راه کن ای طایر قدس / که دراز است ره مقصد و من نوسفرم
  12. صلاح کار کجا و من خراب کجا / ببین تفاوت ره کز کجاست تا به کجا
  13. در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد / عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد
  14. کی شعر تر انگیزد خاطر که حزین باشد / یک نکته از این معنی گفتیم و همین باشد
  15. آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند / آیا بود که گوشه چشمی به ما کنند
  16. ساقیا برخیز و درده جام را / خاک بر سر کن غم ایام را
  17. صلاح کار کجا و من خراب کجا / ببین تفاوت ره کز کجاست تا به کجا
  18. دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند / گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند
  19. در خرابات مغان نور خدا می‌بینم / این عجب بین که چه نوری ز کجا می‌بینم
  20. سال‌ها دل طلب جام جم از ما می‌کرد / وآن چه خود داشت ز بیگانه تمنا می‌کرد

شعر حافظ برای ابتدایی

این بخش شامل ابیات ساده و روان حافظ است که برای سنین پایین و دانش‌آموزان ابتدایی مناسب است:

  1. ساقی به نور باده برافروز جام ما
  2. شاید که گوی سبقت از این ره‌بران بریم
  3. دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
  4. و اندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند
  5. بر سر آنم که گر ز دست برآید
  6. دست به کاری زنم که غصه سر آید
  7. عاشق و رند و نظربازم و می‌گویم فاش
  8. تا بدانی که به چندین هنر آراسته‌ام
  9. دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند
  10. گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند
  11. از لعل تو گر یابم انگشتری زنهار
  12. صد ملک سلیمانم در زیر نگین باشد
  13. یاری اندر کس نمی‌بینیم یاران را چه شد؟
  14. دوستی کی آخر آمد دوست‌داران را چه شد؟
  15. خسروا، پیرانه‌سر حافظ جوانی می‌کند
  16. بر امید عفو شاه نیک‌خواهان جرم پوش
  17. بیا که وقت بهار است تا من و تو به هم
  18. به جام باده کنیم اختیار نوش به نوش
  19. درخت غنچه زد و باغ پر ز بوی بهار
  20. که چون تو باد بهاری فشانیم شاخ ز شور
  21. گل بر افشان که جهان راه بهاری دارد
  22. چمن بر سبزه نوپوش و نثار دارد
  23. منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن
  24. منم که دیده نیالوده‌ام به بد دیدن
  25. چو عاشق می‌شوی ای دل شکیبا باش
  26. که در این راه بسی شیوه و سبک دارند
  27. آن که رخسار تو را رنگ گل و نسرین داد
  28. صبر و آرام تواند به دل مسکین داد
  29. ای دل از آن مهربان یاد آر
  30. کزان دل آرایی خبر نیست

شعر 10 بیتی آسان از حافظ

اشعاری که ساختار ساده‌تری دارند و از نظر محتوا برای دانش‌آموزان قابل درک‌تر هستند:

  1. ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست
  2. منزل آن مه عاشق‌کُش عیار کجاست
  3. آن سفرکرده که صد قافله دل همره اوست
  4. هر کجا هست خدایا به سلامت دارش
  5. دوش می‌آمد و رخساره برافروخته بود
  6. تا کجا باز دل غمزده‌ای سوخته بود
  7. ما ز یاران چشم یاری داشتیم
  8. خود غلط بود آنچه می‌پنداشتیم
  9. گفتم ای سلطان خوبان رحم کن بر این غریب
  10. گفت در دنبال دل ره گم کنی

دیوان حافظ وزیری گلاسه تمام مصور چرم قابدار کشویی با پلاک طرح مقبره

خرید دیوان حافظ با جلد گالینگور (دیوان حافظ وزیری گلاسه تمام مصور چرم قابدار کشویی با پلاک طرح مقبره) با قیمت استثنایی و گارانتی بازگشت پول

شعر غزل کوتاه از حافظ

غزل‌های حافظ که به لحاظ محتوایی کوتاه‌تر و ساده‌ترند و مناسب نوجوانان هستند:

  1. دل می‌رود ز دستم صاحبدلان خدا را
  2. دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا
  3. صوفی از پرتو می راز نهانی دانست
  4. گوهر هر کس ازین لعل توانی دانست
  5. حسن تو همیشه در فزون باد
  6. رویت همه روزه در فزون باد
  7. حافظا، روزی می با تو به سر خواهم کرد
  8. غم مخور روز وصالت خواهد آمد بی‌گمان
  9. خیز و در کاسه زر آب طربناک انداز
  10. پیشتر میکده را مستی جانسوز انداز

ساده‌ترین غزل حافظ با معنی

غزل‌هایی با معنی روشن و بدون اصطلاحات پیچیده، برای اینکه درک آن‌ها راحت‌تر باشد:

  1. غزل: الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها
    معنی: ای ساقی، جامی به من بده تا دل از غم‌ها آسوده شود.
  2. غزل: درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد
    معنی: محبت و دوستی را در دل خود بپروران تا ثمرات خوبی به بار آورد.
  3. غزل: صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را
    معنی: به باد صبا بگو که پیامی از من برای یارم برساند.
  4. غزل: یوسف گم‌گشته بازآید به کنعان غم مخور
    معنی: نگران نباش که هر مشکل و غمی روزی تمام می‌شود.
  5. غزل: دل می‌رود ز دستم صاحبدلان خدا را
    معنی: دلم دارد از دست می‌رود، خداوند کمک کند تا از این غم رهایی یابم.
اسلاید قبلی
اسلاید بعدی
اسلاید قبلی
اسلاید بعدی
مقالات مرتبط

شعر شب یلدا

گلچین زیباترین شعر شب یلدا از حافظ و شاعران معروف شعر شب…

11 آذر 1403

هدیه شب یلدا

هدیه شب یلدا و خرید کادو شب یلدا 1403 بهترین هدیه شب…

دیوان حافظ شب یلدا

جشنواره فروش انواع دیوان حافظ ویژه شب یلدای 1403 در این جشنواره…

دیدگاهتان را بنویسید